اندیشکدهها
در جهان به نوعی به سازمانهای پژوهشی سیاستگذاری عمومی شناخته می شوند.
این اندیشکده ها در جهان از سال 1950 به بعد به تناسب تاسیس و ایجاد
گردیده اند، در
طی چندین دهه گذشته این سازمانها به طور شگرفی رشد و گسترش پیدا
کردهاند؛ در حال حاضر تقریباً 6618 اندیشکده در سرتاسر جهان فعالیت
میکنند.
دامنه
و تأثیر فعالیت این اندیشکدهها به همین ترتیب گسترش پیدا کرده است. با
این وجود، در طی دهه گذشته، شاهد نخستین کاهش محسوس در سرعت رشد
اندیشکدههای جدید بودهایم.
علیرغم روند اخیر، همچنان نقش و نفوذ اندیشکدهها در کشورهای گوشه و کنار
جهان در حال افزایش است؛ اندیشکدهها به عنوان پلی میان سیاستگذاری و
جوامع دانشگاهی عمل میکنند؛ در عین حال، آنها همچنین شهروندان را به
دولتهایشان متصل میکنند.
اندیشکدهها
سازمانهای تعهد و تحلیل پژوهش سیاستگذاری عمومی هستند که توصیه، تحلیل و
پژوهش سیاست محور را درباره مسائل داخلی و بینالمللی ارائه میدهند؛ در
نتیجه به سیاستگذاران
و مردم کمک میکنند تا تصمیمات آگاهانهای درباره سیاستگذاری جامعه اتخاذ
کنند. ممکن است اندیشکدهها مؤسسههای وابسته یا مستقلی باشند که به صورت
هیئتهای دائمی و نه کمسیونهای موقتی سازماندهی شدهاند.
این
مؤسسات اغلب به عنوان پلی میان «جوامع دانشگاهی و سیاستگذاری» و میان
«دولتها و جامعه مدنی» عمل میکنند؛ این مؤسسات در جهت «نظرات مستقل منافع
عموم مردم» خدمت میکنند
و «پژوهش پایه و کاربردی» را به زبانی درمیآورند که برای سیاستگذاران
وجامعه قابل فهم، قابل اطمینان و قابل دسترسی است (اندیشکدهها و توصیه
سیاستگذاری در ایالاتمتحده، روتلیج 2007: نقش اندیشکدهها در سیاستگذاری
داخلی و خارجی ایالاتمتحده، انتشارات دانشگاه
پنسیلوانیا).
تفاوت
زیادی میان فعالیت اندیشکدهها با دامنه انجام آن {فعالیت} وجود دارد. در
تلاش برای اتصال این مسائل ذهنی و ایجاد نوع شناسی ای که تفاوتهای تطبیقی
را در سیستمهای
سیاسی و جوامع مدنی مورد توجه قرار میدهد؛ ممکن است اندیشکدهها نقشهای
زیادی را در جوامع میزبان عهدهدار شوند؛ در واقع تفاوت زیادی میان فعالیتی
که اندیشکدهها میکنند با دامنه انجام آن {فعالیت} وجود دارد. در طی 85
سال گذشته، چندین شکل مشخص سازمانی از اندیشکدهها
ظهور پیدا کرده است که از نظر سبکهای فعالیت، الگوهای استخدام و اشتیاق
برای {رسیدن به} استاندارد دانشگاهی واقعنگری و جامعیت در پژوهش خودشان را
متمایز میکنند.
باید
متذکر شد که دیگر تحلیلگران نوع شناسی های جایگزین اندیشکدهها را پیشنهاد
کردهاند. در چهارچوب جهانی، بیشتر اندیشکدهها در دستهبندیهای
گستردهای قرار میگیرند
که در ذیل به آنها اشاره میشود.گفتی است در حال حاضر 6618 اندیشکده در
سرتاسر جهان فعالیت میکنند. از این تعداد 1989 اندیشکده در آمریکای شمالی
(مکزیک، کانادا و ایالاتمتحده) واقع اند که 1830 مورد آن در
ایالاتمتحده قرار دارند، 1822 اندیشکده نیزدراروپا وجود
دارند ، نزدیک به 60 درصد از اندیشکدهها در آمریکای شمالی و اروپا واقع
شدهاند، 95.5 درصد از اندیشکدهها پس از سال 1951 تأسیسشدهاند. همچنین
تعداد اندیشکدهها در ایالاتمتحده از سال 1980 دو برابر شدهاند، 31 درصد
از اندیشکدهها بین سالهای 1981 تا 1990 تأسیسشدهاند.
بیش از نیمی از اندیشکده ها در جهان وابسته به دانشگاهها هستند.گستردگی و
دامنه این منابع از دهه 1990 میلادی به طور قابل ملاحظهای افزایش پیدا
کرده است؛ در عین حال اندیشکدهها به «نیازهای سیاستگذاران و افکار عمومی»
برای {دسترسی به} اطلاعاتی پاسخ دادهاند که
مؤثر، قابلاعتماد و قابل دسترسی است.
هرچند
این نیاز «دینامیک ذاتی» این فرایند سیاستگذاری بوده است؛ نیروهای جهانی
سازی به دلیل توانایی کم نظیر آنها برای استحکام پل پژوهش و سیاستگذاری و
بنابراین افزایش
کیفیت و کارایی فرایند سیاستگذاری- به رشد اندیشکدههای مستقل به صورت
محسوسی شتاب بخشیدهاند؛ در نتیجه، اکنون میتوان اندیشکدهها را در 182
کشور جهان پیدا کرد. با گسترش و تقویت روابط با دیگر «سازمانهای پژوهشی و
غیرانتفاعی» از طریق دولت، شبکههای منطقهای و
بینالمللی، اندیشکدهها به عنوان کمککنندگان اصلی به فرایند سیاستگذاری
موقعیتشان را مستحکم کردهاند.
فهرست ذیل به روندهای کنونی و پیدایش مسائل پیش روی اندیشکدهها میپردازد:
–
روندهای کنونی در اندیشکدهها:
۱- جهانیشدن
۲- افزایش بازیگران بینالمللی
۳- برقراری دموکراسی
۴- تقاضا برای اطلاعات و تحلیلهای مستقل
۵- دادههای بزرگ و ابر رایانهها
۶- پیچیدگی فزاینده مسائل سیاستگذاری
۷- عصر اطلاعات و سرعت تغییر فناوری
۸- افزایش مباحثه آزاد درباره تصمیمگیری دولت
۹- هکرهای جهانی، آنارشیسم و جنبشهای تودهگرا
۱۰- تطبیق ساختاری جهانی
۱۱- بحران اقتصادی و فلج شدن سیاسی
۱۲- سونامی سیاستگذاری
۱۳- افزایش دودستگی سیاسی
۱۴- کوتاهمدت گرایی
–
پیدایش مشکلات پیش روی اندیشکدهها
۱- تغییرات شگرف در الگوهای تأمین دارایی
۲- افزایش تخصصی شدن
۳- افزایش رقابت
۴- نفوذ و استقلال
۵- ورودیها در برابر خروجیها
۶- اندیشکدههای سازمان غیرانتفاعی خیالی
۷- سازمانهای ادغامشده
۸- تأثیر اینترنت، رسانههای جدید، شبکه اجتماعی و پردازش ابری
۹- اقدامات در برابر اندیشهها
۱۰- تأکید بیشتر بر روابط خارجی و راهبردهای بازاریابی
۱۱- حرکت جهانی
۱۲- تنشهای مدیریت و رهبری
۱۳- تمرکززدایی قدرت
۱۴- نامشخص کردن مرز میان اندیشکده و روزنامهنگاری
۱۵- بنبست جهانی
۱۶- فرسودگی بحران